این روزها، هجمه های انتقادی سنگینی دربارۀ بازی "سارا و نیکا" دوقلوهای 15 سالۀ سریال پایتخت علیه این دو بازیگر راه افتاده. پست یوتیوبی که علیرضا خمسه در مورد حذفش از سریال پایتخت صحبت کرده بود، نظرات رو می خوندم و نزدیک به سیصد نظر انتقادهای شدیدی از سارا و نیکا داشتن و اینکه به هر نحوی شده باید این دو بازیگر حذف میشدن و پیشنهاد داده بودن برای قسمتهای بعدی نویسندۀ داستان سارا و نیکا رو بفرسته دانشگاه شهر دور یا سر به نیستشون کنه و به هر طریق ممکن این دو تا رو حذف کنه.

یه حرفی می خوام بزنم در مورد محدودۀ سنی سارا و نیکا. ولی بهترین خوانندۀ وبم (و یکی از باشعورترین و عاقلترین آدمهایی که در زندگی باهاشون آشنا شدم) 17 سالشون هست، یکم معذبم راحت صحبت کنم :) امیدوارم ایشون از دستم ناراحت نشن و البته ترجیح میدم نخونن ادامۀ این پست رو.

اولین تجربۀ تکست بازی من با یک دختر، پرند بود. وقتی خودم سال سوم دانشگاه بودم. یک دختر سمپادی دبیرستانی کرجی. رابطه به هیچ وجه عاشقانه نبود. در حد پیامکهایی که صبح جمعه میداد در باره تمرینات ریاضیشون و من سر کلاسهای ایران کانادا براش جواب رو به سختی توی گوشی سادۀ خودم تایپ می کردم :)) (اوه جدی  یادش بخیر. یه لحظه رفتم به سال 88 و یه ربعی از تایپ دست کشیدم و به خودم فکر کردم. چقدر اون موقع که مادر داشتم پسر جذاب و ایدالی بودم، هم توی فامیل، هم دانشگاه و مجازی. جذابیت تاریخ انقضا داره. اگر ازش استفاده نکنید، ده سال دیگه باید کنسروشو بندازین دور، حتی اگر درشو باز نکرده باشید و در جای سرد و خنک نگهش داشته باشید. هوف.)

بعد از پرند، تجربۀ دوستی با دو دختر دبیرستانی دیگه هم داشتم (شیرین و امسال هم خاطره که شاگرد مجازیم محسوب میشد). در همون رابطه با پرند، من متوجه یک اصل مهم در مورد دخترها شدم: اینکه سن 18 سالگی برای دخترها یک نقطه عطف محسوب میشه. دخترهای دبیرستانی زیر 18 سال مثل بره و بچه گربه هستن. بشدت آسیب پذیر. تلاش نکرده جذب مردها میشن. ولی همین دخترها سن 18 رو که رد می کنن و مثلا وارد دانشگاه که میشن، به شدت دست نیافتنی میشن برای مردهای جدید. و من همون موقعها یه خط قرمز برای خودم تعیین کردم؛ اینکه چون متقاعد کردن دختر زیر 18 سال برای دوستی، از آب خوردن راحتتره، پسری که اصطلاحا مخ دختر دبیرستانی رو میزنه مرد نیست اگر مردی مخ دختر بالای 18 سال رو بزن که تازه 4 تا پسر دانشگاه دیده و عاقل شده و فهمیده مردا خیلی هم پخی نیستن :))

خیلی حواسم به این نقطۀ عطف 18 سالگی در دخترها بوده. (این حرف رو میشه یک جور دیگه هم تحلیل کرد ها - مثلا مذهبیها میگن دختر تا عقلش نرسیده و نفهمیده چی به چیه سریع از 9 تا 18 سالگی شوهرش بدیم که بعدا عقلش برسه عمرا به همچین شوهری جواب مثبت بده :دی کاری ندارم).

با توجه به همین نقطه عطف، یک حرف خطرناکی میخوام بزنم: به سارا و نیکاهای زندگیمون فرصت بدیم نقطۀ عطف زندگیشون رو بدون فشار روانی رد کنن :) توی این سن دخترها  رو لطفا نه مخشون رو بزنیم، نه انتقاد کنیم ازشون. همیشه از جلو مدرسه دخترونه که رد شدیم، بلا استثنا بغلدستیم توی ماشین (چه خاله م بوده، چه دوست دختر خودم و .) همه گفتن واه واه دختر بچه توی این سن (راهنمایی و دبیرستان) چقدر لوس و رو اعصاب میشه :| :))))) No Offense خدمت خانومهای دبیرستانی جدا. ولی این روال طبیعی تمام خانومهاست به نظرم. این که از سن 2 تا 7 سالگی بشدتتتتتتت جذابن. هیچ کس نیست دختر 5 ساله ببینه و دلش ضعف نره. از سن 7 تا 17 سالگی تحولات زندگی خودشون رو میگذرونن و از 17 سالگی به بعد میشن جذابترین موجود روی زمین.

خطاب به منتقدین سارا و نیکا: اگر خانوم هستین، میخوام بدونم خودتون 15 سالگی چه پخی بودین؟ اگر آقا هستین، خیلی دوست دارم 3 سال دیگتون رو ببینم که توی اینستا دنبال همین سارا و نیکای 18 ساله دارین له له میزنین برای لایک کردن پستهاشون. من نمیگم سارا و نیکا بازیگرای خوبی میشن. ولی میگم انتقاد از بازیگری در این سن به این شکل خشن، اصلا منصفانه نیست. 4 سال دیگه به این دوقلو ها زمان بدین لطفا.

 

پینوشت: اینکه در مورد جذابیت خانمها نظر دادم مقایسه ای بین آقایون و خانومها نکردمها. آقایون شاید کلا جذاب نباشن :| من مسیر جذابیت یک خانوم رو از تولد تا بزرگسالی خواستم از دید خودم شرح بدم صرفا.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها